کد مطلب:36157 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:139

حرکت جبری بسوی مرگ











(و اعلم یا بنی ان من كانت مطیته اللیل و النهار فانه یسار به و ان كان واقفا و یقطع المسافه و ان كان مقیما و ادعا)

«بدان ای فرزند عزیز! كسی كه مركب او شب و روز است بسوی مرگ سیر داده می شود هر چند در جای خود ایستاده و استوار است، و طی راه می كند، هر چند مقیم و آسوده، سرگرم زندگی است»

شبها و روزها به دنبال هم می آیند و می روند، ولی تنها خود نمی روند بلكه ما را هم می برند. گاهی از آمد و شد شب و روز، و گذشت هفته ها و ماهها خوشحالی می كنیم، در حالیكه ما با گذشت هر شب و روزی به فرودگاه اصلی و منزل آخرت نزدیكتر می شویم و شب و روز، مركبی تندرو است كه انسانها را به سوی جهان دیگر می برد. هر چند آنان ایستاده اند و در این مسیر، حركتی نمی كنند لیكن سیر داده می شوند و مسافت را پشت سر می گذارند، هر چند در عیش و نوش و خوشی زندگی باشند.

و راستی مگر هر حركتی را كه داریم خودمان احساس می كنیم؟ ایا حركت شبانه روزی زمین را حس می كنیم؟ و آیا حركت سالیانه را درك كرده و متوجه می شویم؟ پس همچنانكه بر مركب زمین نشسته و سواریم و دائما در حركت بوده و نقطه

[صفحه 192]

نقطه ی جهان را هر لحظه زیر پا داریم در حالیكه در خانه های خود مستقریم و یا در محل كار خود سرگرم فعالیتیم، همینگونه بر مركب شب و روز سواریم و بسوی عالم آخرت و جهان ماوراء طبیعت در حركت می باشیم و بدانجا سیر می كنیم.

جای تاسف است اگر تصور كنیم كه مقیم بوده و بار انداخته ایم و از اندیشه ی سیر و حركت قهری كه در پیش داریم غفلت داشته باشیم و بدین ترتیب وقتی چشم باز كنیم كه در فرودگاه عالم ابدی قرار گرفته و هیچ راه نجات و رهائی برای ما نباشد.

كلام مباركه فوق، مشابه كلمه ی حكمت آمیز دیگری از آن بزرگوار است كه می فرماید: «اهل الدنیا كركب یسار بهم و هم نیام»[1] «اهل دنیا همچون كاروانی هستند كه آنان را می برند در حالیكه خود در خوابند».

[صفحه 193]


صفحه 192، 193.








    1. نهج البلاغه كلمه 61 از كلمات قصار.